سایر

تحقیق زندگی و نظریه اریک فروم

دانلود تحقیق با موضوع زندگی و نظریه اریک فروم،
در قالب word و در 25 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن تحقیق:
انسان های امروزی از اتحاد پیش از تاریخ با طبیعت و با یکدیگر دل کنده اند با این حال از توانایی استدلال،آینده نگری،تخیل برخوردارند.این نظر اساسی اریک فروم بود این آمیزه فقدان غرایز حیونی و وجود تفکر منطقی،از انسانها عجایب گیتی ساخته است خود آگاهی به احساس انزواو تنهایی کمک شایانی می کند
فروم ازنظریه پرداز شخصیت فراتر بود.او منتقد اجتماعی ،درمانگر،فیلسوف،محقق انجیل،و شرح حال نویش روان شناختی بود.و در نظزیه خود مسائل فرهنگی و تاریخی را دخالت داده است
اتفاق جدید در تاریخ انسان،پیدایش سرمایه داری بود که از یک سو به ایجاد اوقات فراقت و آزادی شخصی کمک کرده ،اما از سوی دیگر به اخساس اضطراب و انزوا و تنهایی می انجامدو او معتقد معایب سرمایه داری از محاسن فراتر فته است و تنهایی بوجود آورنده از سرمایه داری غیر قابل تحمل است و دو راه برای افراد باقی نگذاشته:
-گریختن از آزادی و پناه بردن به وابستگی های میان فردی
-حرکت کردن به سمت خود پروانی از طریق عشق و کار ثمر بخش.
(فیست جس،فست،گریگوری.(1390).نظریه های شخصیت.ترجمه ی یحی سید محمدی،تهران-
،روان
زندگینامه اريك فروم:
اريك فروم دانشمند آلماني الاصل در سال 1900در شهر فرانكفورت زاده شد در یک خانواده‌ی یهودی سنتگرا به دنیا آمد. پدرش کاسب ، پدربزرگش خاخام و عموی مادرش محقق مشهور تلمود بود. فروم در کودکی وقت خود را صرف مطالعات مذهبی کرد. شور معنوی تورات عمیقاً بر او تأثیر گذاشت. او هم-چنین تحت تأثیر عقل و منطق یهودی و مشکلات عاطفی ناشی از «عضوی از گروه اقلیت بودن» قرار داشت. فروم بعدها کلیه‌‌ی ارتباطات خود را با مذهب قطع کرد و خود را عارف ملحد نامید. او نام خانوادگی خود را این‌طور توصیف میکند: «فروم در زبان آلمانی به معنای مذهبی بودن است، اصطلاحی که سالهای کودکی فروم را توصیف میکند.»
 و در زماني كه فرهنگ حقيقي آلماني از هر سو در معرض امواج گوناگون بود،به تحصيل در دانشگاههاي قديمي و معتبر هايدلبرگ و مونيخ پرداخت و پس از آنكه دكتراي خود را در سن 21 سالگي از دانشگاه هايدلبرگ بدست آورد،به كار روانكاوي در انستيتوي روانكاوي برلين مشغول شد،و تا سن 32 سالگي در آن انستيتو و سپس در مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه فرانكفورت به تحصيل و تدريس ادامه داد.
هجوم نازي ها بر فرهنگ آلمان،او را در سال 1932 بسوي آمريكا روانه ساخت.اريك فروم زندگي آمريكايي خود را با كار در موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي نيويورك آغاز نمود.
سالهاي ترور نازي و سپس جنگ جهاني دوم اريك فروم را روز به روز بيشتر متوجه تراژدي ريشه دار بشر معاصر ساخت و اعتقاد اورا به انحطاط نظام ها و اجتماعاتي كه به سبب اين تراژدي هستند همچنان محكمتر و بيشتر كرد.
در سال 1941 در دانشگاه بنيگتن به تدريس مشغول شد،و از آن سال به بعد در دانشگاه هاي كلمبيا،تريterry،بيل و سپس در مدرسه جديد به مطالعات و تحقيقات اجتماعي ادامه داد. در سال 1942نخستين كتاب او موسوم به «گريز از آزادي» منتشر شد.
که نظر و عقیده‌ی او را درباره‌ی وضعیت انسان نشان میدهد. به نظر فروم، هرچه آزادی انسان بیش‌تر باشد، احساس تنهایی، پوچی و بیگانگی او بیشتر است و برعکس هرچه آزادی فرد کمتر باشد احساس امنیت و تعلق‌پذیری او بیش‌تر است و برای توجیه عقیده‌ی خود میگوید: «در قرن بیستم که افراد بیش‌تر از هر دورهی دیگری دارای آزادی هستند، احساس سرگشتگی و تنهایی بیش‌تری نسبت به افراد قرون گذشته دارند.»
 فروم ،اریک (1382)گریز از آزادی ،ترجمه عزت الله فولادوند،تهران: مروارید )
فروم معتقد بود که انسانهای اولیه از طریق یکی دانستن خود با قبیله های اطراف خویش سعی کردند به این حس بیگانگی از طبیعت مقابله کنند و با هماهنگی با مذاهب و روشهای قبیلهای، احساس تعلق به گروه را کسب کردند. 
اما بشر جدید چون از آگاهی و توانایی غلبه کردن بر طبیعت، بیش‌تر برخوردار است، مانند گذشتگان با طبیعت آمیخته نیست. در واقع از طبیعت فراتر رفته، درنتیجه با اینکه در معرض قوانین طبیعی قرار دارد، نمیتواند آنها را تغییر دهد و در حالتی از دربه دری و انزوا رها میشود.
در اين كتاب دانشمند آلماني مسئله وحشت زاي آزادي را براي نخستين بار مطرح ساخت و اعلام خطر كرد كه اگر انسان نتواند به عنوان موجود آزاد زندگي كند و اگر به اهميت و جنبه حياتي آزادي خود پي نبرد و يا شجاعت دفاع از آن را در خود پي نبرد و يا شجاعت دفاع از آن را در خود نبيند،خواه ناخواه به نظريه هاي فاشيستي و ايدئولوژي هاي آزادي كش متوسل مي شود،و به دنبال آن مي رود كه دولتي قدرتمند يا ديكتاتوري مطلق العنان براي خود بتراشد.
و همچنين به يكي از تضادهاي اساسي زمان ما اشاره مي كند نشان مي دهدكه چگونه مغز انساني به قرن 20رسيده است و حال آنكه قلب بيشتر آدميان هنوز متعلق به عصر حجر است.
انسان وسوسه هاي غير عقلاني تخريب و كينه و غبطه و انتقام را در خود فرو مي برد…و فقط در حرف از تعليمات رهبران روحاني عاليقدري چون بودا و سقرط و پيامبراني چون مسيح ومحمد نام مي برد…تا زماني كه اين شكاف بين رشد زياده از حد فنون و افكار از يك طرف و حالت عقب افتادگي عواطف و احساسات از طرف ديگر وجود دارد،بشريت چگونه ميتواند خود را از تخريب و فساد نجات دهد؟
شش سال بعد اريك فروم در كتاب ديگر خود موسوم به’انسان براي خويشتن’همين مسائل را به نحوي ديگر مطرح مي كند و به مسائل و ارزشهاي اخلاقي كه بايد ناظر بر پيدايش آدمياني آزاد و اجتماعاتي سالم باشد مي پردازد و در مقدمه آن مينويسد«…تجربه شخص من به عنوان يك پزشك روانكاو اين اعتقاد راسخ را در من تقويت كرده است كه مسائل اخلاقي را در من تقويت كرده است كه مسائل اخلاقي را چه از لحاظ نظري و چه از لحاظ مداوا نميتوان از مطالعه پديده شخصيت جدا ساخت…آزارهاي عصبي درمرحله آخر نشانه شكست اخلاقي است …و موقعت يك درمان رواني بسته به درك و تشخيص و حل مسئله اخلاقي بيمار است…»
اريك فروم در كار روانكاوي و پزشكي خود روز به روز بيشتر به اين نتيجه رسيده است كه توانايي تمايلات انساني در جهت سعادت و سلامت ،جزئي از ساز و برگ طبيعي انسان است.
اريك فروم به عنوان يك روانكاو و جامعه شناس از زاده هاي اصيل فرهنگ اومانيستي دنيا است و با آنكه بسياري از افكار او از آثار بزرگ تمدن شرق ريشه گرفته،يكي از فرزندان خلف تمدن غرب به شمار مي رود.
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق زندگی و نظریه اریک فروم”